کلیه بازیگران تئاتر فوق از هنرجویان کلاس های تئاتر موسسه بوده که دارای حداقل افت شنوائی به میزان شدید تا عمیق بودند . علیرغم همه سختی ها و مشکلاتی هم چون نداشتن فضا و مکان مناسب ، نمایش در تاریخ 86/9/20 در سالن پر ازدحام گلستان پارک لاله تهران اجرا شد و سرانجام در روز اختتامیه موفق به کسب عناوین و رتبه های متعددی توسط هیات داوران ( متشکل از آقایان عزت الله انتظامی ، کمال الدین شفیعی و دکتر قطب الدین صادقی ) گردید.
همچنین این نمایش به عنوان نمایش برگزیده جشنواره معرفی ودر بیست و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر موفق به انجام 3 اجرا در سالن مهر حوزه هنری گردید.
رتبه های به دست آمده در سومین جشنواره بین اللملی تئاتر معلولین (مهرآئین):
موسيقي:
رتبه اول: جايزه اين بخش شامل ديپلم افتخار و چهار عدد سكه بهار آزادي به آهنگساز نمايش «زال و سيمرغ» آقاي اتابك وثوقي از تهران اهدا گرديد.
طراحي لباس:
رتبه دوم: جايزه اين بخش شامل ديپلم افتخار و سه عدد سكه بهار آزادي به طراح لباس نمايش «زال و سيمرغ» سركار خانم الهام احمدي از تهران اهدا شد.
نمايشنامه نويسي:
رتبه اول: هيات داوران در اين بخش نيز دو برگزيده داشت؛ الف- جايزه مشترك اين بخش شامل تنديس جشنواره، ديپلم افتخار و دو عدد سكه بهار آزادي به نويسنده نمايشنامه «زال و سيمرغ» آقاي مهرداد نظامآبادي از تهران اهدا شد.
بهترين بازيگر مرد:
بخش ناشنوايان
رتبه دوم: هيات داوران در اين بخش دو برگزيده دارد ب- جايزه مشترك اين بخش شامل ديپلم افتخار و يك و نيم عدد سكه بهار آزادي به بازيگر نمايش «زال و سيمرغ» آقاي بهروز قاسمي از تهران اهدا گرديد.
رتبه اول: جايزه اين بخش شامل تنديس جشنواره، ديپلم افتخار و چهار عدد سكه بهار آزادي به بازيگر نمايش «زال و سيمرغ» آقاي محمد عظيمي از تهران اهدا شد.
بهترین بازيگر زن:
بخش ناشنوايان
جايزه اين بخش شامل تنديس جشنواره، ديپلم افتخار و سه عدد سكه بهار آزادي به بازيگر نمايش «زال و سيمرغ» سركار خانم الميرا رشنواد از تهران اهدا گرديد.
كارگرداني:
ب- جايزه مشترك اين بخش شامل تنديس جشنواره، ديپلم افتخار و سه عدد سكه بهار آزادي به كارگردان نمايش «زال و سيمرغ» آقاي مهرداد نظامآبادي از تهران اهدا شد.
نمايش برگزيده:
همچنين اثر برگزيده هيات داوران سومين جشنواره بينالمللي تئاتر معلولين «مهرآيين»، نمايش «زال و سيمرغ» است.
سرانجام این تئاتر با همکاری صمیمانه سرکار خانم مائده طهماسبی و گروه موسیقی آقای امین هنرجوبا همکاری آقای احسان ملاقدیم ، آقای امین عبادی و آقای مجتبی قاسمی در بیست وششمین جشنواره بین المللی فجر به اجرا در آمد.
عوامل اجرایی تئاتر زال و سیمرغ
تهیه کننده : موسسه حمایت از افراد با افت شنوایی
نویسنده و کارگردان : مهرداد نظام آبادی
دستیار کارگردان : سارا حبیبی
بازیگران :
زهرا آخوندی در نقش :ندیمه
فائقه باغبان شمیرانی در نقش: دایه
مهشید پهلوان در نقش : ندیمه
مریم شاعری در نقش : ندیمه
المیرا رشنواد در نقش : همسر سام و راوی
بهروز قاسمی در نقش : زال و راوی
محمد عظیمی در نقش : سام
مهدی معین در نقش : موبد
طه غنیمی فرد در نقش : پیک
مهرداد سعیدی در نقش : سرباز
رهبر گروه موسیقی ، آهنگساز و تنظیم قطعات ، دف و سه تار ، آواز : یاشار خدائی
با همکاری گروه موسیقی موسسه توانبخشی ولی عصر ، نوازندگان(کم توان ذهنی):
نیما مفرح ، حامد تفضلی ، سعید سررشته داری ، علی بختی ، ابوالفضل حسین قربان.
سرپرست گروه نوازندگان : اتابک وثوقی
طراح دکور و لباس : الهام احمدی
مترجم بروشور : نگار آزاد پور
طراح پوستر و بروشور : سحر سعیدی
عوامل اجرایی تئاتر (در بیست وششمین جشنواره بین المللی فجر)
کارگردان : سرکار خانم مائده طهماسبی
گروه موسیقی : آقایان امین هنرجو،احسان ملاقدیم ،امین عبادی و مجتبی قاسمی
خلاصه ای از تئاتر زال و سیمرغ
سام نريمان، امير زابل و از پهلوانان سر آمد ايران زمين بود اما فرزندي نداشت .
سالها گذشت و خداوند به وي فرزندي داد . كودكي سفيد و سرخ و زيبا رو اما با موهاي سفيد همچون موهاي پيرمردان.
كسي جرات نمي كرد كه اين خبر را به سام برساند ، تا اينكه دايه كودك كه زني شيردل بود به نزد سام رفت و گفت : اين روز بر سام فرخنده باشد كه آنچه از خداوند مي خواستي به تو عطا كرد . بيا و فرزندت را ببين كه تمامي اندام او زيبا است و هيچ زشتي در او نخواهي ديد ، تنها همانند آهو موي سفيد دارد .
سام وقتي فرزند را اينگونه ديد از جهان نااميد شد و از سرزنش ديگران ترسيد . روي به آسمان كرد و گفت : اي خداي بزرگ من چه گناهي مرتكب شده ام كه بچه اي همچون اهريمن با چشمان سياه و موهاي سفيد دادهاي . اگر بزرگان اين بچه را به اين شكل ببينند، چه بگويم؟ همه بر من خواهند خنديد ؛ با اين ننگ چگونه مي توانم در اين ديار زندگي كنم ؟
سام دستور داد كه كودك را از آن سرزمين دور كنند. كودك را بدامن كوه البرز بردند، همانجايي كه لانه سيمرغ در آن بود . كودك را آنجا رها كردند و برگشتند.
سيمرغ كودكي شيرخوار بر زمين ديد كه جامه اي به تن نداشت و گرسنه بود.
خداوند مهر كودك را بر دل سيمرغ انداخت و سيمرغ از خوردن بچه گذشت و از آسمان فرود آمد و او را نزد بچه هايش برد.
اما سالها بعد بر اثر ديدن خوابي ، مهر فرزند دردل سام زنده شد و تصميم گرفت به سوي كوه البرز برود.
سيمرغ به پسر سام گفت : همانند دايه اي تو را پروانده ام و نامت را دستان گذاشتم . پدرت به دنبالت آمده و شايسته است كه نزد او برگردي.
جوان كه سخنان سيمرغ را شنيد ، دلش اندوهگين و چشمانش پر از اشك شد . هر چند آدمها را نديده بود ولي از سيمرغ سخن گفتن را آموخته بود . به سيمرغ گفت : آيا از من خسته شده اي ؟، بعد از پرودگار من از تو سپاسگزارم كه در سايه تو همه چيزهاي دشوار براي من راحت شد.
سيمرغ اينطور پاسخ داد : پرهايي از بال خود به تو ميدهم كه هميشه با آن در سايه امنيت من خواهي بود . اگر بر تو بدي و سختي رسيد ، يكي از پرها را در آتش بيافكن كه همان زمان چون ابرسياهي خواهم آمد و تو را حمايت خواهم كرد .
بدينگونه او را راضي كرد و نزد پدر آورد.
پدر چون فرزند برومندش را ديد ، نزد سيمرغ سر فرو آورد و او را سپاس گفت . آنگاه سيمرغ به كوه پر كشيد.
بعد از آن نگاهي به فرزندش انداخت و از ديدن او دلش شاد شد . از فرزندش عذر خواست و از او خواهش كرد كه دل رحم باشد و گذشته را فراموش كند و به آينده اميدوار باشد.سرانجام پدر و پسر همديگر را در آغوش گرفتند، در سپاه همهمه شادي برخاست و با خوشحالي به سوي ديارشان رهسپار شدند .